منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها




برچسب ها :

موضوع :
اطلاعیه ها ,  , 




برچسب ها :

موضوع :
اطلاعیه ها ,  , 




برچسب ها :

موضوع :
اطلاعیه ها ,  , 




برچسب ها :

موضوع :
اطلاعیه ها ,  , 




برچسب ها :

موضوع :
سبک زندگی ,  , 

ولادت دهمین گلبرگ آسمانی،
آیینهی عصمت،
هادی امّت،
اسوهی مجد و شرافت،
نیای انسانیت،
نای پرخروش ولایت،
ناخدای کشتی هدایت، 
خورشید عدالت،
فرزند ایمان،
مهبط انوار رحمان،
مفسر بزرگ آیه های قرآن،
حضرت امام علی النقی(ع) مبارک باد.

امام هادي عليه السلام
در قفس شير

در ايام متوکل عباسي زني ادعا کرد که من حضرت زينب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جواني هستي و از آن زمان سالهاي زيادي گذشته است.آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان مي شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.متوکل به آنان گفت: آيا غير از گذشت سال، دليل ديگري براي رد سخنان او داريد؟ گفتند: نه.آنان به متوکل گفتند : هادي عليه السلام را بياور شايد او کک باطل بودن اين زن را روشن کند.امام عليه السلام حاضر شد و فرمود: اين دروغگو است و زينب سلام الله عليها در فلان سال وفات کرده است.متوکل پرسيد : آيا غير از اين، دليلي براي دروغگو بودن هست؟امام عليه السلام فرمود: بله و آن اين است که گوشت فرزندان فاطمه سلام الله عليها بر درندگان حرام است. تو اين زن را به قفس درندگان بينداز تا معلوم شود که دروغ مي گويد.متوکل خواست او را در قفس بيندازد، او گفت: اين آقا مي خواهد مرا به کشتن بدهد، يک نفر ديگر را آزمايش کنيد. برخي از دشمنان امام عليه السلام به متوکل پيشنهاد کردند که خود امام عليه السلام داخل قفس برود.متوکل به امام عرض کرد: آيا مي شود خود شما داخل قفس برويد؟! نردباني آوردند و امام عليه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شير درنده بود.وقتي امام عليه السلام داخل شد شيرها آمدند و در برابر امام عليه السلام خوابيدند و امام عليه السلام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره مي کرد و هر شيري به کناري مي رفت.وزير متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بيرون بياور و گرنه آبروي ما مي رود.متوکل از امام هادي عليه السلام خواست که بيرون بيايد و امام عليه السلام بيرون آمد. امام فرمود : هر کس مي گويد فرزند فاطمه (سلام الله عليها) است داخل شود.متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ مي گفتم و احتياج، مرا به اين کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات يافت.
منابــع :- بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ايران.-
منتهي الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت




برچسب ها :

موضوع :
مذهبی ,  , 
بدون شرح...




برچسب ها :

موضوع :
سیاسی ,  , 
یوم العجز




برچسب ها :

موضوع :
سیاسی ,  , 

 

متن شایعه

" سقوط جرثثقیل مسجدالحرام
کامنتهای مردم در مورد این ماجرای جرثقیل توی سایتهای خبری مثل رادیوفردا و بی بی سی که کامنتها رو سانسور نمیکنن خیلی جالب و قابل تأمل هست. تعدادی از کامنتهای مردم:
- اگه این اتفاق توی یک کنسرت موسیقی می افتاد الان ملاها چنان با آب و تاب از آتش خشم خداوند سخن می گفتند که نگو حالا توش موندن و صداش رو درنمیارن
- مگر میشود که میزبان خدا باشد و مهمانان خود (حاجی ها) را به قتل برساند؟
- آیه قرآن هست که هیچ برگی بدون اذن خدا به زمین نمی افته. یعنی حالا خدا خودش میخواسته حاجی ها رو در حال نماز تو خونه خودش له کنه؟
- تو کشورهای اسلامی خیلی وقته از خدا خبری نیست! من که چند ساله منتظرم یه نشونی چیزی ازش ببینم! لابد برم به آفرینش نگاه کنم تا نشانه هایش هویدا شود!
- در ایران که طوفان و زلزله میشود میگویند مردم از بس گناه میکنند خدا بلا نازل میکند. حالا در خانه خدا چه اتفاقی افتاده که اینبار خدا بلا را بر خانه خود نازل کرده است؟ نکند مردم در خانه خدا هم گناه کرده باشند؟
- خدا فقط تو افسانه های قدیمی معجزه میکنه. وگرنه هیچ اثری از معجزه خدا در زمانی که امکان ثبت وقایع فراهم شد تا حالا دیده نشده و در آینده هم دیده نخواهد شد. خدایی که در افسانه های قدیم برای حفظ چند دیوار سنگی به نام کعبه که اون زمان بت خونه بوده مرغ های ابابیل را فرستاده و لشکر فیل را نابود کرده چطور الان نمیتونه یا نمیخواد از جان مومنین خودش حفاظت کنه!
- چطور 70 هزار فرشته رو توی جنگ بدر به کمک مسلمانها فرستاد، یه دونشون رو نفرستاد زیر جرثقیل رو نگه داره؟ یا حداقل به سمت مخالف بندازه که نیفته رو سر نمازگزارها؟
- بازم خدا رحم کرد که خدا خودش خونه نبود وگرنه الان زبونم لال بدون خدا شده بودیم
- یه جای کار میلنگه. جرثقیل خود به خود نمی افته. احتمالا خدا یه چیزی میدونسته که این کارو کرده، مطمئنم این ادما یا کار بدی کردن یا قرار بوده بکنن!
- چرا خدا کمک نکرد؟ مگه خونه خودش نیست؟
- اگر آنجا خانه خداست، چرا خدا بایستی طوفانی بفرستد که خانه اش را ویران و مهمانان حرم مقدسش را قتل عام کند؟ یکجای کار می لنگد
- ریختن خون در مسجدالحرام حرام است! چطور خدا اینو نمیدونست؟"

 

پاسخ شایعه

1. شبهات متن بر مغالطه استوار بوده و داده های صحیح و غلط آمیخته شده اند تا نتیجه غلط و دلخواه "کافران" به مخاطب القا شود!

2. بلایا و حوادث، لازمه جهان مادی اند و همیشه دلیل یکسانی ندارند؛ فهم ناقص، سوء استفاده از اختیار، ساخته شدن، تنبه و بیداری، امتحان و آزمایش، کفاره گناهان و... علل مختلف بلایا هستند که تشخیص و تعیین مصداق آنها کار هر کسی نیست!

3. در نظام هستی همه تحولات با اذن و مشیت الهی انجام می‌شود، اما به معنای نفی اختیار انسان و رفع تاثیرات اعمالش نبوده و چنین حوادثی غالبا ناشی از خطاهای سهوی یا عمدی انسانی است. حضور و فعالیت جرثقیل در موسم حج ، ایراد فنی یا دستکاری آن و... دلایل این امر هستند؛ پس خداوند باعث این حادثه نبوده و حرمت مسجدالحرام را نیز نقض ننموده است!

4. نشانه های خدا در سرزمینهای اسلامی و غیراسلامی، طبیعت، آفرینش انسان و... قابل رویت و درک است؛ اما عده ای تنها به دنبال بهانه برای انکار آن بوده و در کلام خداوند اینگونه توصیف شده اند:
... و اگر تمام نشانه‏ های حق را ببینند، ایمان نمی‏ آورند! "سوره انعام آیه ۲۵"

5. معجزه حقیقتی غیرقابل انکار و مختص انبیاء است و کرامت نیز امری چون معجزه و در اختیار امامان و اولیای الهیست که مختص به زمان حیاتشان هم نیست. نمونه زنده معجزه یعنی قرآن مجید تا قیامت جلوه گری می کند. 

6. مکه در طول تاریخ حوادث مختلفی را شاهد بوده و جلوگیری از تمام آنها سنت الهی نبوده است؛ در حمله ابرهه اصل کعبه و شریعت الهی در خطر بود، پس امداد الهی به یاری کعبه آمد اما در سایر موارد حتی با وجود خسارتهایی به کعبه،  اصل دین تهدید نمیشد و امدادی رخ نداد.

7. اینکه خداوند جلوی برخی از شرارتها و حوادث را نمی گیرد، به معنای راضی بودن او از آن موارد یا ناتوانی اش در برطرف کردنشان نیست، بلکه گاهی ضرورت هایی بالاتر جلوی دخالت مستقیم خداوند در برطرف شدن این امور یا مانع تحقق شدن این بلایا را می گیرد.
چنانکه در مصائب انبیاء و امامان شاهد بوده ایم.




برچسب ها :

موضوع :
-مطالب- , دانشجو وبسیجی ,  , 

ذریافت




برچسب ها :

موضوع :
آموزشی ,  , 

روز ما و عرفه ، تشنگی دل ، ارباب

نبود جز محنت در دلم حاصل، ارباب

 




برچسب ها :